تحقیقات جدید نشان می دهد که تنها ۳۰ درصد از مدیران ارشد نسبت به قابلیت های تغییر خود در عصر هوش مصنوعی اطمینان دارند. حتی کمتر کسی معتقد است که تیم هایشان آماده پذیرش تغییرات هستند.
در میان تغییرات اساسی در شیوه های کار، پیشرفت های تکنولوژیکی از طریق هوش مصنوعی مولد، و پتانسیل ثابت برای اختلال غیرقابل پیش بینی، توانایی جهت یابی و اندازه گیری تغییرات به یک شایستگی حیاتی برای رهبران C-suite (مدیران ارشد) تبدیل شده است.
این نتیجه آخرین تحقیق Accenture است، ” در عصر هوش مصنوعی، تغییر دوباره جان گرفته : طرحی جدید برای تغییر مستمر معنی دار و موفقیت آمیز”. با این حال، تنها ۳۰ درصد از رهبران C-suite که مورد بررسی قرار گرفتند، نسبت به قابلیتهای تغییر خود اطمینان دارند، و حتی کمتر (۲۵٪) معتقدند که تیمهایشان آماده پذیرش تغییر هستند.
بخشی از نتایج تحقیق عبارتند از :
- ۸۰ درصد سازمانها «تغییر» را بخشی از چشمانداز بلندمدت خود میدانند.
- ۹۵ درصد از سازمان ها در سه سال گذشته دستخوش تحولات دو وجهی شده اند و ۶۱ درصد بیش از چهار و حتی هشت تغییر داشته اند.
- ۹۶% از رهبران C-suite بیش از ۵% از درآمد خود را به تغییر پروژه ها در سه سال آینده اختصاص خواهند داد.
- ۱۰۰% رهبران C-suite تغییرات قابل توجهی را در نیروی کار خود پیش بینی می کنند.
- تنها ۳۰ درصد از رهبران کسب و کار نسبت به توانایی های تغییر خود اطمینان دارند.
این تحقیق سعی میکند به این سوال پاسخ دهد – با افزایش سرعت تغییرات و سرمایهگذاری سازمانها بیش از هر زمان دیگری روی تغییرات تحولآفرین، رهبران C-suite چگونه میتوانند اطمینان حاصل کنند که بازدهی بالاتر، بهتر و سریعتری در سرمایهگذاریهای خود به دست میآورند؟
سنجش میزان تغییرات
Accenture قابلیتهای تغییر مداوم را تعریف میکند که میتوان از آن برای پیشبینی احتمال موفقیت استفاده کرد، با این معیار که به عنوان ضریب قابلیت تغییر شناخته میشود. این معیار شامل شش مؤلفه است: داده ها، تأثیرگذاران، تجربه، ارزش، هدف و علم رفتار. سازمانهایی که امتیاز بالایی در ضریب قابلیت تغییر دارند، ۲.۲ برابر بیشتر احتمال دارد که Reinventors شوند.
بخش قابل توجهی از تحقیقات بر بلوغ داده ها در تجارت متمرکز شده است. در این گزارش بر استفاده از داده ها برای افزایش استفاده از فناوری های جدید تاکید شده است. اهمیت استفاده از داده ها برای ایجاد بینش نیز برجسته شده است.
این گزارش خاطرنشان میکند که استفاده از دادههای بیدرنگ و هوش مصنوعی در ابتکارات تغییر میتواند به رهبران کمک کند تا بفهمند چه تغییراتی در حال رخ دادن است، کدام بخشهای شرکت بیشتر تحت تأثیر قرار میگیرند و چه اقداماتی برای به حداکثر رساندن سرمایهگذاریشان بهترین است.
این تحقیق نشان میدهد که هوش مصنوعی میتواند ماهیت دادهها را تغییر دهد و به کسبوکار کمک میکند تا راههای جدیدی برای درک الگوهای رفتار و اقداماتی پیدا کند که بهترین سود را برای سهامداران دارد. شرکتها فراتر از جمعآوری دادهها به سمت اندازهگیری مبتنی بر نتیجه عوامل کلیدی، از جمله:
- آمادگی کسب و کار – آیا کارکنان آماده پذیرش تغییر هستند؟
- تعامل – کارکنان چگونه به عناصر یک برنامه تغییر، مانند پیام های رهبری، مداخلات یادگیری، و ابزارهایی برای حمایت از عملکرد پاسخ می دهند؟
- اثربخشی – آیا برنامه های طراحی شده نتایج مورد نظر را ارائه می دهند و آیا نتایج به طور مستمر با جمع آوری داده ها، ایجاد بینش و اقدام مناسب بهبود می یابند؟
- احساسات – تأثیر تغییر بر تجربه کارکنان چیست؟ آیا تغییر منجر به افزایش ایمنی روانشناختی برای کمک به افراد برای ابراز احساسات و مدیریت احساسات به شیوههایی میشود که میتواند منجر به تعامل و حفظ بیشتر شود؟
- اقدام مبتنی بر داده – آیا اقدام برنامه ریزی شده برای دستیابی به نتایج از نظر آماری با بینش های حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها، علوم رفتاری و تجربیات گذشته همبستگی دارد؟
این تحقیق نشان میدهد که چگونه تنها ۱۶٪ از ۱۰۰۰ سازمانی که Accenture مورد مطالعه قرار داده است، به عنوان رهبر برجسته میشوند، با ضریب قابلیت تغییر بالا، که نشان میدهد آنها در هر شش قابلیت برتر هستند.
این گزارش اهمیت مدیریت تغییر را به صورت هدفمند، آگاهانه و خوش بینانه به رهبران کسب و کار یادآوری می کند. تغییر اساساً مربوط به تأثیرگذاری و انجام کارهای جدید است.
شرکت هایی با ضریب قابلیت تغییر بالا بهره وری، خلاقیت و سودآوری بیشتری خواهند داشت. برای باز کردن پتانسیل بی حد و حصر خود، عناصر اساسی توانایی تغییر شامل هدف، ارزش و تجربه است. بلوک های سازنده نوآوری علوم رفتاری، داده ها و تأثیرگذاران هستند.
Accenture دریافت که ۵۵ درصد از سازمانهایی که دارای ضریب قابلیت تغییر پیشرو هستند، به طور مداوم دادههای مربوط به نیازها، رفاه و مشارکت کارکنان را رصد میکنند و از فناوریها و ابزارهای دیجیتال برای دستیابی به چشمانداز خود استفاده میکنند.
تقریباً دو سوم (۶۴٪) از شرکتهایی که دارای ضریب قابلیت تغییر پیشرو هستند، از علم رفتاری و سیستمهای توصیه مبتنی بر هوش مصنوعی استفاده میکنند تا استراتژیهای تغییر شخصیشده را برای گروههای ذینفع مختلف بر اساس اولویتها و نگرانیهایشان پیشنهاد دهند.
فرهنگ اعتماد نقش بزرگی در تغییر دارد. از هر دو سازمان، یک سازمان با ضریب قابلیت تغییر پیشرو، فرهنگ اعتماد و صراحت را تقویت میکند و به افراد این امکان را میدهد تا در زمانهای تغییر از تأثیرگذاران راهنمایی بگیرند.
منبع : zdnet